در این کانال از نگاه فلسفه به جهان و انسان میپردازم تا مورد سنجش قرار بگیرد. جمله طلایی هگل در مقدمه «پدیدهشناسی روح» را پس ذهن دارم که «... شاید ترس از خطا، همان خطاییست که از آن میترسیم...» و به خود یادآوری میکنم که نام فلسفه همواره با فضیلت گره خورده بوده است. هرمیاس را به یاد دارم که پیش از مرگ، برای ارسطو پیامی فرستاد که «من کاری ناشایست از دید فلسفه نکردم!» زیر شکنجه ماموران هخامنشی مُرد تا طرح حمله مقدونیان را افشاء کند اما نکرد و در فضیلت وطندوستی جان باخت. ارسطو، متاثر از مرگش، او را شاه آتارنیوس نامید و به افتخارش شعری سرود:
ای فضیلت، که با جنگ به چنگ میآیی،
و جایزهای میبخشی که از همه جوایز زمینی گرانبهاتر است،
یا انسان را به آسمانها برمیکشاند.
چه کسی از فرزندان یونان آرزو نمیکند،
که زیستن به سبک تو را برگزیند، و مرگی را پذیرا شود
که از ساعتهای خسته نمیهراسد، و از نفس آتشین روی برنمیتابد؟
... آشیل و ایاس به عشق تو،
به قلمرو شب و تاریکی فرو رفتند؛
و شاه آتارنیوس، در رویای تو،
آفتاب خندان را برای همیشه ترک کرد...